بسم الله الرحمن الرحیم
(داستانه من
من فردي بودم تنها بي هدف بي عشق دنبال كسي كه بتونم بهش تكيه كنم در
تمام مشكلاتم بهش بگم تا بتونم قرص وايستم...بنابر این
به چت و كثافت كاري ها اون تو موزيك روم نشسته بوديم كه فكر كردم منم
اهنك بزارم اهنك پرستو رو گذاشتم ديدم يكي از دختراي ول چت از من
وعكسي كه گذاشتم خوشش اومد منم دوس داشتم با يه دختر رابطه داشته باشم
ازش سوال كردم اهل كجايي گفت تبريز گفتم اسمت چيه گفت پرستو خودمو
معرفي كردم و ادش كردم ازفرداي اون روز پیام دادنا و ميل دادانش شروع
شد منم كه دوس داشتم اين غلطو بكنم جواب بهش دادم و شمارشو خواستم و داد
و از اونجا بود كه بدبختي هاي من شروع شد...
زنگ زدم بهش برنداشت
اس ام اس دادم جواب داد گفت نميتونم حرف بزنم منم باورم شد چون اولين
رابطه ي من بود نگو مثه منه احمق يكي ديگه رو طعمه كرده بودشب ها تا
ساعت3 چت ميكرديم عاشقش بودم راستشو بخوايد منم يه خورده سرخوشم مثه
سكه
لوك خوش شانس فك ميكنم همه دوسم دارن بخاطر همين ضربات زيادي خوردم
تنهايي داش خفم ميكرد از اون ور فشار درسام بي اعتنايي پدر مادر اينا
باعث شد كه سمت اين كار برم بعد ها ازش خواستم عكسشو برام بفرسته 2تا
فرستاد منم كه خيلي خوشم اومده بودازش بيشتر جشمامو بستمو صادقانه و
احمقانه گفتم دوست دارم چون فك ميكردم همه مثله خودم روراستن بعد ها
اعتراف كرد كه با يكي ديگه هم رابطه داره منم چون ميخواستمش گفتم كه دیگه
برام گذشته به گفته ي خودش ساكنه تبريزه 19 سالشه و رشته ي پرستاري
ميخونه 2 3 ماه بعد زنگ زدم رو منشي تلفني بود بيام گذاشتم كه دارم
ازدواج ميكنم دروغ گفتم چون ميخواستمش اونم چون داش نقش بازي ميكرد
الكي
جلوه داد كه ترسيده گفت ببخشيد درس داشتم و گفت اگه داري ازدواج ميكني
منو ول كن گفتم نه چون دروغ بود چندماه بعد پرستو خانوم قصه ي ما گوشيشو
خاموش كرد وديگه بيخيال عاشق احمق ما از طريق ايميل باهاش صحبت
ميكردم و
هر بار يه بهونه مياورد يه بار گفت گوشيمو گرفتن يه بار گوشيش مزاحم داشت
و هزار مضخرفات ديگه وحالا هم ميگه خاستگاردارم و تا ماه رمضان نامزد
ميشم
داستانه من هيج ربطي به هيجكس نداره اما گفتم كه شما ها برادروخواهرهاي
عزيزم مراقب خودتون باشيد طعمه ي گرگ هاي ايترنت نشيد)
....البته اقا حسین اینترنت گرگ نداره...شما باید مراقب باشید و چشم و گوشتون
باز کنید که گوسفند نشید...
نظرات شما عزیزان: